خلاصه داستان:
دختری به نام هوپ میکلسون که یک سه رگه خوش آشام/گرگ و میش نما می باشد سعی میکند, راهش را در زندگی و در دنیایی که در آن زندگی می کند پیدا کند اما . . .
خلاصه داستان:
داستان بسکتبالیستی که در حالی که در اسپانیا می باشد یک بازیکن خارق‌العاده استریت‌بال را کشف میکند و این شانس را فرصتی برای بازگشت به NBA می‌بیند.
خلاصه داستان:
داستان یک شوهر و پدر فداکاری که آخر هفته در خانه تنها می ماند. دو زن جوان به طور غیرمنتظره ای برای کمک در خانه او را می زنند. در ابتدا او رفتاری مهربانانه و از سر محبت به آنها نشان میدهد اما گرفتار و فریب رفتارهای اغواکننده شان را می خورد و ...
خلاصه داستان:
گروهی از نوجوانان پس از اینکه به طرز اسرارآمیزی به یک نسخه کپی دیگری از شهرشان منتقل می شوند و هیچ اثری از والدینشان نیست، سعی میکنند زنده بمانند.
خلاصه داستان:
در یک شهر کوچک در ایالت تگزاس, یک نوجوان محبوب و زیبا به نام، کیت، ربوده می شود و، دختری به نام ژانت، از یک مجرم دوست داشتنی و خجالتی ، به محبوب ترین دختر شهر و تا سال 95، به نفرت انگیزترین فرد در آمریکا تبدیل می شود.
خلاصه داستان:
سال ۱۹۳۵. برایونی تالیس فرزند ۱۳ ساله خانواده ای مرفه، با متهم کردن معشوق خواهر بزرگترش به جرمی که مرتکب نشده، سرنوشت زندگی خیلی‌ها را بکلی تغییر میدهد. بر اساس رمان عاشقانه انگلیسی، نوشته «یان مک ایوان».
خلاصه داستان:
«الیزابت هالسی» (کامرون دیاز) یک معلم فقیر در شیکاگو است که به بد دهنی در مدرسه شهرت دارد. او تصمیم دارد با نامزد پولدارش ازدواج کند تا زندگی‌اش متحول شود، اما طولی نمی کشد که نامزدش او را ترک می کند. اکنون او قصد دارد مخ یکی از معلمان ثروتمند مدرسه بنام «اسکات دلاکورت» (جاستین تیمبرلیک) را بزند، اما یکی دیگر از معلمان نیز عاشق اسکات است. از طرفی معلم ورزش، «راسل گتیس» (جیسون سیگل) سعی دارد به الیزابت نزدیک شود.
